جدول جو
جدول جو

معنی شاه مهره - جستجوی لغت در جدول جو

شاه مهره
(مُ رَ / رِ)
مهرۀ ممتاز در نوع خود، یک قسم سنگ قیمتی که گویند در دهان مار و یا سر اژدها یافت میگردد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماه مهر
تصویر ماه مهر
(پسرانه)
ماه محبت، مرکب از ماه + مهر (محبت یا خورشید)، نام پدر ماهیار در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماه چهره
تصویر ماه چهره
(دخترانه)
ماهچهر، آنکه چهره اش چون ماه تابان و درخشان است، زیبارو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاه زیره
تصویر شاه زیره
کراویا، گیاهی چتری با گل های سفید و تخمی شبیه زیره که مصرف دارویی دارد، زیره رومی، کرویا، کراویه، قرنباد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاه تره
تصویر شاه تره
گیاهی خودرو با گل هایش ریز خوشه ای قرمز رنگ که مصرف دارویی دارد
شهترج، شیترک، شیطره، سرخیوس، هلیانه، شاه ترج، خامشه
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
ابویعلی. (المرصع) : حارث شاه مرغی داشت کی بانگ کردی اندرآن ساعت بانگی بکرد. (کشف المحجوب هجویری ص 227)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
شاه چهره. چون چهرۀ شاه در زیبایی و بزرگ زادگی. دارای چهری چون چهرۀ شاه. مجازاً زیبا و اصیل:
همه شاه چهرو همه ماهروی
همه راست بالا همه راستگوی.
دقیقی
لغت نامه دهخدا
(چِ رَ / رِ)
ماه چهر:
سوی دختر اردوان شد ز راه
دوان ماه چهره بشد نزد شاه.
فردوسی.
هیون ازبر ماه چهره براند
بزد دست و چنگش به خون برفشاند.
فردوسی.
تن ماه چهره گرانی گرفت
روان زاد سروش نوانی گرفت.
اسدی.
چونکه ماهان به ماه درپیچید
ماه چهره ز شرم سرپیچید.
نظامی.
و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
زیرۀ بزرگ. (برهان قاطع) (آنندراج) ، نام کرویا است که آن را کراویه و نانخواه خوانند و زیرۀ رومی همان است. (برهان قاطع). زیرۀ کرمانی است که کمون نامند. زیرۀ رومی. کراویا. کراویه. نانخواه. کمون
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لِ)
دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل. دارای 180 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن برنج. کنف. صیفی و نیشکر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(هَِ مَ رِ)
کنایه از خورشید خاوری است. (برهان قاطع) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(هَِ مَ رِ)
کنایه از هلال یعنی ماه شب اول است. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول. دارای 200 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 203 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن غلات، یونجه و سیب زمینی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
شاه مردی، زمان و دورانی که شاه میرد، مرگ شاه، در شاه میریهای زمانهای انحطاط ایران قتلها و غارتهای بسیار روی میداد، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(وَ / وِ)
میوۀ بزرگ. میوه که در نوع خود ممتاز و بهتر باشد، قسم بسیار درشت و آبدار و شیرین از گلابی. امرود. گلابی. کمثری. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سه مهره
تصویر سه مهره
سه طاس که در قدما در بعضی اقسام بازی نرد به کار میبردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاه تره
تصویر شاه تره
((تَ رَ یا رِ))
شاهترج، گیاهی است از تیره کوکناریان که علفی و یکساله است (برخی گونه ها نیز دو ساله اند) ریشه اش سفید و ساقه بی کرک و برگ ها متناوب و دارای بریدگی های بسیار می باشد. گل هایش کوچک و سفید مایل به قرمز و دارای لکه های ارغوانی
فرهنگ فارسی معین
گونه ای سنگ چهارگوش که عوام برای پایین آمدن تب به گردن آویزند
فرهنگ گویش مازندرانی